Lyrics

دوهزار چشم غمگین به دو چشمواره گشته به جهان جان رسیدم غزلم ترانه گشته تو روان به خواب شهری من از این خیال ترسان مگریز از خیالم مگریز رو مگردان می خواهم ت بمان ، می جویمت مرو سرگشته ام چو باد ، می خواهمت بمان به کجا مرا کشانی که نمی دهی نشانم بجز این دگر ندانم که تو جان این جهانی اگر از غروب رویت حوسم کند شکایت وگر این خیال واهی برد از سرم هوایت دگر روا نباشد که نظر کنم به سویی ببرد خیال من را ز جنون به جست و جویی من و گونه های خیسم به امید شانه هایت به فسون ماه ماند شب سرد انتظار هوس از تو جان بگیرد ، به که گویمت چه بودی مگر از تو دل ربودم که من از منم ربودی به نگاه پر ز مهرت قسمت دهم به باران منو قبله گاه چشمت دو هزار چشم گریان می خواهم ت بمان ، می جویمت مرو سرگشته ام چو باد ، می خواهمت بمان
Writer(s): Mahyar Alizadeh Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out