Lyrics

اصن بذار واقعیتو بگم نوزده سالم بود عاشقش شدم حتی سعی کردم براش بمیرم الان دیگه حتی اسمشم یادم نمیاد زمان همه چیو عوض میکنه تو که میدونی تنهایی چیکار میکنه با قلب یه آدم خدا میدونه واسه این رابطه واقعا نگرانم منی که اسطوره بودم یه روزی واسه عالم و آدم حالا یه آینه عبرت شدم واسه اطرافیانم اگه تو سرد بشی دل سنگ بشی باهام حق داری بازم وقتی تمومی نداره با خودم لجبازیامم حتی یه چند سالی پیر تر شدم از هم بازیامم انقده تنهایی دیدم که عاشق تنهاییامم عشق آدمو کور میکنه دلو مجبور میکنه خودشو حبس توی سلول یه زندون میکنه عشق دلتو خون میکنه یه وقتاییم خوب میکنه دل یه عاشقو میگیره و حیرون میکنه عشق آدمو کور میکنه دلو مجبور میکنه خودشو حبس توی سلول یه زندون میکنه عشق دلتو خون میکنه یه وقتاییم خوب میکنه دل یه عاشقو میگیره و حیرون میکنه نه میتونستم از پیشت برم نه میشد که بمونم میخواستم برم ولی دلم میگفت محاله که بتونم نه میتونستم حالیت کنم که وابستس به تو جونم تا کجا باید عاشقت میموندم من نمیدونم یجوری رفتی خشکم زد دلم مونده تو بارون تصمیمتو گرفتی آخرش تو جای هر دوتامون رفتی و ماتم زد چشام بسته به راه موند حالا که نیستم حواست باشه به دلامون عشق آدمو کور میکنه دلو مجبور میکنه خودشو حبس توی سلول یه زندون میکنه عشق دلتو خون میکنه یه وقتاییم خوب میکنه دل یه عاشقو میگیره و حیرون میکنه عشق آدمو کور میکنه دلو مجبور میکنه خودشو حبس توی سلول یه زندون میکنه عشق دلتو خون میکنه یه وقتاییم خوب میکنه دل یه عاشقو میگیره و حیرون میکنه زیر بارونه دلشم آشوبه دیگه جا مونده تاج و تختش حالا توی تابوته زیر بارونه دلش آشوبه دیگه جا مونده تاج و تختش حالا توی تابوته
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out