Lyrics

بودى كجا ای بی وفا ؟ كردى با جانى من جفا خون دلم رو رختى به نما و خودت كيف و صفا خون دلم رو رختى به نما و خودت كيف و صفا از بى وفا گب نه ظن هستم به حالى خويشتن بو كن گريبانى خودت بيهوده مجو سخن حاجت نه باشد بر بيان از آنچه مى باشد عيان حاجت نه باشد بر بيان از آنچه مى باشد عيان زیستان با اوميدى تو بود آمد به ذوقى من زيان اى بى وفا، اى بى هنر عهدم بی دادى بار دیگر رد کرده بودم من وراء خستم زا تو خون جگر رد کرده بودم من وراء خستم زا تو خون جگر کی دانی مطلوبی دلم ؟ از نیت خود بی دلم در رنگی زارى زندگی تنها تو محبوبى دلم در رنگی زارى زندگی تنها تو محبوبى دلم كردم وفايت رو اميد به نمودى اخر نا اومید كردم وفايت رو اميد به نمودى اخر نا اومید از تو مرادم ان نبود تیغه به جان من رسيد از تو مرادم ان نبود تیغه به جان من رسيد در جان من تنها تويى یک يارى به هم تو تويى اول خبر یاب به از دلم دانای دى دلها تويى اول خبر یاب به از دلم دانای دى دلها تويى يادت كنم شام و سحر نما مارو خون جگر گاهی بدانی مطلبم به نما به چشمانم نظر
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out