Lyrics

چینش مکعبای فلزی روی هم همه چنددر چنددر چندوم شمسی با آب تاپستان تاخایه آهنگری میکنن باچوب میکوبم به آهن روی نگاره های فرش میلولم چنان رطوبتی روی پوستم سرمیخوره که شرجی مصنوعی از راه پیشونی نفوذ میکنه جزئی از کپکو منجلاب محیط شدم قطره ایم که توی گالون کم کم به سنگ تبدیل میشه تیکه سنگی با مقادیر بالای هوش سنگی تو چاه که باید از عمق می گفت اما به خدا عفونت حلب زنگه زنگ زنگ کثافت پولمو نداد تا بخرم برات یه جفت گوشو میگم که روی چشمات نصب کنم تامزه کنی بی وجود با پول من طاعون گرفت بی وجود قل داده بی وجود فکر کرد حلب من باتری بی وجود من نیروی تونیستم کثافت حقمو بده حقمو بده کثافت به خدا عفونت حلب زنگه قلت میزنمو دیوار میریزه از لای جرز دیوارسوسکو زالو برف پخش میشه حلبی بارون خیسم میکنه کسی منو برمیداره تو مشتش فشار میده از روی صورتم عمق تموم گفته هام پاک میشه میبره بالا عقب بعد پرتاب پر پر پرتاب مثل پرپر پرواز پر تاب تاب عباسی تاب ندارم بم موج میشه زنگ میزنه نم نم صدا میدم دم چینش فلزی دیگه ای فرو ریخت حلبی آباد کم کم با برخورد سنگای دیگه فرومیریزه اونا بیدار میشن اونا میسازن باور کن عفونت حلب جنگه جنگ سنگ
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out