Lyrics

افتاده ام از مستی در کوی سرگردانی اینک مرا از نزدیک این بی سر و ساعی این رحم ندارد پایان میدانم و میدانی تا کی دل از غم سوزم در سینه ناشادم تا کی برد موج غم بر آسمان فریادم دیگر نمی خواهد دل سوزد ز درد دیرین نفرین به عشقم، نفرین نفرین بر این غم، نفرین دیگر نمی خواهم با دیده گریان راه وفا جویم، آه حیران و سرگردان دیگر نمی خواهم افسرده و خسته غمگین نظر دوزم، آه بر این در بسته دیگر نمی خواهم، نمی خواهم، افسرده و خسته غمگین نظر دوزم، بر این در بسته، بر این در بسته دیگر نمیخواد دل، سوزد ز درد دیرین نفرین به عشقم، نفرین نفرین بر این غم، نفرین دیگر نمی خواهم با دیده گریان راه وفا جویم، آه حیران و سرگردان دیگر نمی خواهم افسرده و خسته غمگین نظر دوزم، آه بر این در بسته
Writer(s): Traditional Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out