Lyrics

چو نسیم خزان بوزید گل و سبزه و لاله گذشت دگر از سر گلشن و دشت پرنده بهاری خموش و دل شکسته در آشیان نشسته چو شاخه های پرگل میلرزد گل میریزد ز باد سر پاییز به گلشن غم انگیز چو اشک تیره بختان ز شاخه درختان فتاده برگ لرزان تو امید و قرار منی تو مه شب تار منی تو همیشه بهار منی در آن خزان زیبا من و تو مست و شیدا کنار هم نشستیم نسیم مهرگانی گل می ریخت بر گیسویت شکسته رونق گل دگر ز رنگ و بویت خزان رسیده بر دشت بهار و سبزه بگذشت بهار من کجایی بهار من کجایی
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out