Lyrics

ای پناه بی پناهان از من دل شده روی مگردان بر دل سوخته آتش میفشان ای فروغ شام تارم می گریزی چرا از کنارم؟ در خزانم، بیا ای بهارم عهد و پیمان بستی و شکستی از کنارم رفتی و گسستی از چه یارا، ای نگارا؟ مجنونم کرد چشم مستت این دل پریشان را دادم به دستت رفتی و دلم بشکستی با رقیب من بنشستی در تو دلستانم اثر ندارد دگر فغانم از غمت روان شد سرشک ماتم ز دیدگانم آه، چه کرده ام که این چنین مرا به آتش می کشانی؟ برای من نمانده است جز نیمه جانی آه، چه بی قرارم خبر نداری، امید جان، ز حال زارم از چه یارا، ای دل آرا؟
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out