Lyrics

به دادش رسیدم دلم رو رها کرم صداش کردم اون رقیبو صدا کرد به پاش می نشستم خودش دید که خستم ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم واسه شب نشینی رفیق قدیمی شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد حالا روزگارم عوض شد دوباره حالا اون خودش فکر برگشتو داره حالا من نشستم به سکان نورم ولی اون به جز من کسی رو نداره می بخشم دوباره گناهی که کرده می بخشم می دونم که دستاش چه سرده می شم ساتر شب رفیق قدیمی بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی بدون زندگی بازی گردون ترین ببین خوردی دیدی که دنیا همینه به دادش رسیدم دلم رو رها کرم صداش کردم اون رقیبو صدا کرد به پاش می نشستم خودش دید که خستم ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم واسه شب نشینی رفیق قدیمی شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد حالا روزگارم عوض شد دوباره حالا اون خودش فکر برگشتو داره حالا من نشستم به سکان نورم ولی اون به جز من کسی رو نداره می بخشم دوباره گناهی که کرده می بخشم می دونم که دستاش چه سرده می شم ساتر شب رفیق قدیمی بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی بدون زندگی بازی گردون ترین ببین خوردی دیدی که دنیا همینه
Writer(s): Mehrzad Amirkhani, Morteza Pashaei Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out