Lyrics

ما بزرگ و نادانیم مثل گاو مینوشیم مرتعی سرابی را قحطی است و میدانیم گریه غرق خواهد کرد اسب های آبی را هم درشت و غمگینیم هم سیاه و بدبینیم هم برای آبادی قطره ای نمیباریم هم نگه نمیداریم حُرمت خرابی را شب که میشود خوابیم صبح و ظهر هم خوابیم عصر هم که تا شب خواب شب دوباره تا شب خواب توی خواب میبینیم روز آفتابی را خوب، خوب و خوشبختیم خشک و سفت و سَرسختیم ما در اوج تنهایی چون زنان هرجایی خوبِ خوب میدانیم راه دوستیابی را گاو، اسب، انسانیم حافظان عرفانیم حامیان زن هستیم بندگان تَن هستیم پاس، پاس میداریم عشق رختخوابی را علم در نَوَر دیده ساختارِ پیچیده جاهلان فهمیده ما ربات ها روزی درک میکنیم آیا فهم اکتسابی را مُفلسیم در خوردن مُمسِکیم در مُردن ما که از خسیسان و جمله کاسه لیسانیم ترک میکنیم آیا این گدا معابی را رختِ بخت پوشیدیم مثل گاو نوشیدیم مثل اسب کوشیدیم مثل اشک جوشیدیم گریه غرق کرد آنگاه اسبهای آبی را خوب، خوب و خوشبختیم خشک و سفت و سَرسختیم ما در اوج تنهایی چون زنان هرجایی خوبِ خوب میدانیم راه دوستیابی را گاو، اسب، انسانیم حافظان عرفانیم حامیان زن هستیم بندگان تَن هستیم پاس، پاس میداریم عشق رختخوابی را از اساس استادیم در جناس استادیم فاضلیم در دانش فاضلیم در خوانش ارج می نهیم اما شعر فاضلابی را
Writer(s): Shahab Akbari Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out