Lyrics

جانم به لب آمد عجب صبری تو داری من که مردم پیراهنم را پاره کن من بویی از یوسف نبردم امشب کلید خانه را، دیوانه را دستت سپردم جانم به لب آمد عجب صبری تو داری وقت دیدار کو شانه ات دیوانه ات مانده میان بغض و رگبار چون آخرش عاشق سرش یک شانه میخواهد نه دیوار تو ماه پیشانی چرا در آسمانم نیستی وای ای ماه پیشانی بگو در آسمان کیستی وای تو هم ز خویشم رانده ای هم در گلویم مانده ای وای هر روز مردم پای تو یک روز خاطر خواه من باش ای وای من زیبای من به جای من باشی تو ای کاش جانم به لب آمد عجب میلی به این دوری دلت داشت پیراهنم را پاره کن هم جان رسد دست تو هم دل من پای تو جان دادم و از تو فقط دل خواستم دل من پای تو جان دادم و از تو فقط دل خواستم دل تو ماه پیشانی چرا در آسمانم نیستی وای ای ماه پیشانی بگو در آسمان کیستی وای تو هم ز خویشم رانده ای هم در گلویم مانده ای وای هر روز مردم پای تو یک روز خاطر خواه من باش ای وای من زیبای من به جای من باشی تو ای کاش جانم به لب آمد عجب میلی به این دوری دلت داشت
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out