Lyrics

جذاب ترین حادثه ی زندگی ام رفت دیوانه ی دیوانه ی دیوانگی ام رفت تو میروی و جانه عزیز منه مغرور هر لحظه به من دست تکان میدهد از دور انگار که تو آمده بودی بروی زود کز روز تولد به تنت رخته سفر بود با این همه داغی که دلم دید و تبارم من این همه غم را به دلم یاد ندارم بدرود امیدم نفسم عشقه عزیزم آهسته برو پشته سرت آب بریزم رویای مرا از دله دنیام گرفتی من سوختم اما تو که آرام گرفتی این منظره ی کوچ تو را دشت ندارد این کوچ همین کوچ که برگشت ندارد با این همه داغی که دلم دید و تبارم من این همه غم را به دلم یاد ندارم بدرود امیدم نفسم عشقه عزیزم آهسته برو پشته سرت آب بریزم
Writer(s): Hojat Ashrafzadeh Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out