بعد از آن درد و غصه های بی حد
فال حافظ گرفتم و خوش آمد
دستان تو شد سرزمین و خانه من
غرق ام کن در آرامش ات دیوانه ی من
شاه نشین دلم جای تو ای مهربانم
حاضرم جان دهم پای تو ابرو کمانم
دستان تو شد سرزمین و خانه من
غرق ام کن در آرامش ات دیوانه من
با من باش، دل که رفته بر باد
ماه ام باش، ای داد از دل ای داد
میخواهم تو همه جانم باشی
شیرین شو تا من باشم فرهاد
من بی تو جانم را خواهم داد
میخواهم تو همه جانم باشی
چشم بد دور از آن آسمان چشمت ای جان
ای گل ارغوان نکن دل مرا پریشان
ای تو سامان دل مهربانی تو دریاست
ای تو ای جان دل همین که هستی مثل رویاست
با من باش، دل که رفته بر باد
ماه ام باش، ای داد از دل ای داد
میخواهم تو همه جانم باشی
شیرین شو تا من باشم فرهاد
من بی تو جانم را خواهم داد
میخواهم تو همه جانم باشی
