Lyrics

سنگ شدی سرد شدی بد شدی چیزی نمیفهمی میخوام عوض بشه حالت دِ لعنتی چرا نمیخندی؟؟؟ رد میشی میگی نیست صنمی بام حالمم دیگه نمیپرسی از رفیقام بگو چطور یهو اینقدر باهام سرد شدی؟ البته خوب میدونی نقطه ضعفم همیناس یادته بهم میگفتی که عاشقمی؟ منم از خوشحالی داد میزدم مال منیییی میدونم دورش گذشت عزیزم رفتارت دیگه با من مثل یه غریبس دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم دیگه نیست پایه حرفاش بشینم دیگه باید با حسرت بشینم عکساشو ببینم عکساشو ببینم دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم دیگه نیست پایه حرفاش بشینم دیگه باید با حسرت بشینم عکساشو ببینم عکساشو ببینم هر موقع حرف از رفتن میشد میزدم زیره گریه حتی تصورشم سخت بود از پیشت بخواد بره عشقت همش فکر میکردم بعد من میخواد به کی بکنه تکیه؟ تا یه روز پاشدم دیدم رو آیینه یه کاغذ با یه تکسته نوشته بود روش خدافظی نوشته بود برسی تهش به اون کسی که داشته باشه همیشه لیاقتت نه یکی مثل من که اینجوری بی طاقته نه مثل من که یه روزی ترکت کنه یکی که باشه تا آخرش بقل خودت یکی که تو سختیات بمونه پات یکی که ازش تو دنیا فقط یدونه باشه دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم دیگه نیست پایه حرفاش بشینم دیگه باید با حسرت بشینم عکساشو ببینم عکساشو ببینم دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم دیگه نیست پایه حرفاش بشینم دیگه باید با حسرت بشینم عکساشو ببینم دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم دیگه نیست پایه حرفاش بشینم دیگه باید با حسرت بشینم عکساشو ببینم عکساشو ببینن دیگه نیست بخوام دستاشو بگیرم... :)
Lyrics powered by www.musixmatch.com
Get up to 2 months free of Apple Music
instagramSharePathic_arrow_out