Lyrics

جدیداً میرم خواب به زور من تیرست رنگِ آسمونم دوباره از نو ای کاش بتونم حرفا رو از نگاش بخونم نفساش وصله صاف به جونم همه جوره باهاش ساخته بودم الآن هم از حرف و حاشیه دورم سر بالا ولی پایینه مودم پایینه مودام قلم میسوزه من قصه ــَم سوزناکه داشم شاید خیلیا هم دوست داشته باشن ولی اکثراً اهمیت نمیدن مثِ من که مهم نی روز باشه یا شب برام کلمه ها جلوم سریع سبز میشن دوباره دارم از حقیقت میگم ولی خودم هیچوقت حقیقتو ندیدم رفتم نزدیکش ولی ترسیدم آدما میچِپَن توو خونه هاشون بعد توو قبراشون تنهایی توو نگاشون موج میزنه غرقن توو قصه هاشون امشب عجب حالی دارم هر کی یه نقشی داره تأتر شهر از اون دختره که هستی باهاش یه شب تا اون قاضیه که همش اون بالا نشسته خاطراتت هستن تا پایِ مرگ مادری که هستش همه جونِ من دعا کرد بخوره سرمون به سنگ کل شهر باهام همه جوره بد مرموزم عینهو غمِ توویِ لبخند شعرایِ سفیدم و افکارِ سیاه نرمال که نی رفتاره زیاد فکرت مهمونه شب داره میاد امشب عجب حالی دارم عجب حالی دارم
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out