Lyrics

در سکوت شب خانه زد فریاد اما تو نشنیدی دل به پایت افتاد آرزو کردم بعد از تو عاقل نشوم آشنای من، من غریبم بی تو با خیابان ها من رفیقم بی تو بعد تو عمراً من دگر عاشق نشوم تو رفتی دگر ماه و آیینه خداحافظ بغض تو سینه خداحافظ گم شد در قلبت عشق بی ثمرم عشق بی خانه خداحافظ اشک بی شانه خداحافظ باز افتاد در کوی غم ها گذرم چیدی گلم را از باغی که داشت آلوده عشق میشد شاخه عشقت را در قلبم سوزاندی ولی خشک نمیشد از تمام آرزوهایم باغ بی برگ مانده برایم دور شدی تو برای همیشه مانده ام باز با غصه هایم تو رفتی دگر ماه و آیینه خداحافظ بغض تو سینه خداحافظ گم شد در قلبت عشق بی ثمرم عشق بی خانه خداحافظ اشک بی شانه خداحافظ باز افتاد در کوی غم ها گذرم
Writer(s): Amir Mahan, Erfan Tahmasbi Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out