Lyrics

ناز تو بنازم ای مایه دلنوازی باز اگر بیایی نازت بکشم که نازی جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد ای در شب مویت خندیده سپیده غیر از تو نخواهد این دل رمیده گر چه تو نماندی در دیده چون رویا عشقت به خیالم نقش تو کشیده ناز تو بنازم ای مایه دلنوازی باز اگر بیایی نازت بکشم که نازی جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد خورشید امیدی با آن همه خوبی اما به گمانم خورشید غروبی نیلوفر صبحم خورشید صفا کو تا آنکه ببندد بر من گُل جادو ناز تو بنازم ای مایه دلنوازی باز اگر بیایی نازت بکشم که نازی جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد جام چشم تو آتش دارد مستی چون مِی بی غش دارد
Writer(s): Solimani Solimani Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out