Lyrics

دوستی گلدانی ست كه نشسته است در ایوان سحر و دمیده است در او تازه گلی چهار فصلش همه سبز آشتی شاخه اوست عطری از عاطفه در او جاری ست تارش از نم نم عشق پودش از مخمل ابر سینه اش بركه باران بلور دامنش از شبنم پرگهر بر لب هر برگش نقشی از خنده شیرین بهار از طراوت سرشار بشكند روزی اگر ساقه ای از این گل سرخ دل ما می شكند، دوستی می میرد آشتی می رود از خانه ما میشود پای خزان باز به كاشانه ما دوستی گلدانی ست که دمیده است در او تازه گلی بر لب هر برگش نقشی از خنده شیرین بهار از طراوت سرشار بشكند روزی اگر ساقه ای از این گل سرخ دل ما می شكند، دوستی می میرد آشتی می رود از خانه ما میشود پای خزان باز به كاشانه ما دوستی گلدانی ست و دمیده است در او تازه گلی بر لب هر برگش نقشی از خنده شیرین بهار از طراوت سرشار
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out