Setarehaye Asemoon

ستاره های آسمون میدونن گلای سرخه دشتستون میدونن همه خارای بیابون میدونن که شبای مهتابی با من چه رازی داشتی اگه یک بوسه میدادم دو بوسه جاش میذاشتی حالا بگو نامهربون چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی به کوه گفتم دردمُ سر گرون شد به ابرای آسمون گفتم بارون شد به چشای آهو گفتم گریون شد به یه چوپون گفتم مثله ابرها پنهون کرد غم من رو مثال بغض تو گلوش پنهون کرد حالا بگو ای ساز من ز حدیثِ منِ خسته دل چوبیتُ شکسته ستاره های آسمون میدونن گلای سرخه دشتستون میدونن همه خارای بیابون میدونن که شبای مهتابی با من چه رازی داشتی اگه یک بوسه میدادم دو بوسه جاش میذاشتی حالا بگو نامهربون چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی