Lyrics

حافظ بیا دوباره غزل کهنه رو بر انداز شعرم حدیث تکرار تو بیا طرح دیگر انداز بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم غم کهنه بر کنیم عزم و جامه تازه ای بپوشیم به خونخواهی دل از جوهر و قلم خنجری بسازیم به صد لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم هنوزم گرم نفس هام هنوزم سرشارم از عشق اما وقت خوندنم نیست اما جای موندنم نیست مردم از این همه گفتن شعر سرد عاشقونه من غلام اسمیم که تا همیشه بی نشونه بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم غم کهنه بر کنیم عزم و جامه تازه ای بپوشیم به خونخواهی دل از جوهر و قلم خنجری بسازیم به صد لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم حافظ مددی کن که دمی مانده از تو آهی خاکم به زیر پا تا برسم با تو تا سراهی من یه رودم یه رود به سد نشسته تن پاک و خسته ام توی دست این صخره ها شکسته من یه شعرم یه شعر بلند پرواز رها می شدم اگه گم نمی شدم توی شهر آواز بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم غم کهنه بر کنیم عزم و جامه تازه ای بپوشیم به خونخواهی دل از جوهر و قلم خنجری بسازیم به صد لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out