Lyrics

تو شنیدنی مثه شعر خواستنی مثه یه رویا مثل یه قصه تازه گفتنی برای دنیا تو تقدس طلوعی لحظه مقدس اوج لحظه طلوع نوری از میون افق و موج ولی من غروب دشتم شعر تلخ سرنوشتم تو به پاکی عقیقی مث دریاها عمیقی مثل گریه مرهم درد مثل تنهایی رفیقی تو مقدس و عزیزی تو به پاکی عقیقی تو شریک همه عمر من رفیق نارفیقی تو عقیق پاک و روشن تن من حلقه آهن من یه انگشتر پوسیده از آهن تو قشنگترین عقیق رو زمینی تو می خوای نگین این شکسته باشی واسه من شکستنه این همنشینی تو عقیقی،تو قشنگترین نگینی از یه دنیا واسه من،تو آخرینی تو غنیمتی مث نفس کشیدن نفس عزیز و خوب واپسینی تو عقیق پاک و روشن تن من حلقه آهن نفسای آخرینی تو برام عزیزترینی برو تا رنگ غروبو توی چشم من نبینی به تن پوسیده من هیچ نگینی جا نداره تن آلوده به زنگار قیمت طلا نداره آخر قصه همین جاس قصه کسی که تنهاس آخر قصه همین جاس قصه کسی که تنهاس آخر قصه همین جاس قصه کسی که تنهاس
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out