Lyrics

وفا با تو ای مه روا نبود که سنگین دلان را وفا نبود تا با تو بودم شادم نکردی رفتم ز کویت یادم نکردی... چه شود اگر نگاهی فکنی به خاک راهی کشتی من دلداده را بر خاک و خون افتاده را دیگر چه خواهی؟! تو که یار دیگرانی غم و درد من چه دانی بردی دل حسرت کشم افکنده ای در آتشم دیگر چه خواهی؟! به غیر از محبت گناهی ندارم به جز اشک لرزان گواهی ندارم یا با اسیران وفا نداری یا چشم لطفی به ما نداری کشتی من دلداده را بر خاک و خون افتاده را دیگر چه خواهی؟! بی رخت به شام غم ندیده ام جلوه صبح شادی حاصلی از این چمن نچیده ام جز گل نامرادی ای غافل از افسرده جانان نامهربان با مهربانان تا با تو بودم شادم نکردی رفتم ز کویت یادم نکردی تا با تو بودم شادم نکردی رفتم ز کویت یادم نکردی کشتی من دلداده را بر خاک و خون افتاده را دیگر چه خواهی؟! دیگر چه خواهی؟!...
Lyrics powered by www.musixmatch.com
Get up to 2 months free of Apple Music
instagramSharePathic_arrow_out