Darvishan Dar Esfahan

الا یا ایها الساقی الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکل ها ولی افتاده مشکل ها شدم محزون و شیدائی شدم محزون و شیدائی من از سودای درویشان من از سودای درویشان روم بینم کجا باشد روم بینم کجا باشد مکان و جای درویشان مکان و جای درویشان در آن مجلس که درویشان صفای باصفا دارند در آن مجلس که درویشان صفای باصفا دارند خدا آید در آن مجلس خدا آید در آن مجلس شود مهمان درویشان شود مهمان درویشان الا یا ایها الساقی الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود، اول که عشق آسان نمود، اول ولی افتاده مشکل ها ولی افتاده مشکل ها در آن مجلس که درویشان شراب شوق می نوشند در آن مجلس که درویشان شراب شوق می نوشند درآید خضر پیغمبر در آید خضر پیغمبر شود ساقی درویشان شود ساقی درویشان امیرالومنین حیدر که او داماد پیغمبر امیرالومنین حیدر که او داماد پیغمبر کمر می بست و می فرمود کمر می بست و می فرمود منم مولای درویشان منم مولای درویشان الا یا ایها الساقی الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکل ها ولی افتاده مشکل ها من آن درویش را گویم که از سینه کشد آهی من آن درویش را گویم که از سینه کشد آهی بسی دزدان ره خسته اند بسی دزدان ره خسته اند که می ماند به درویشان که می ماند به درویشان الا ای شمس تبریزی تو حجت کن به درویشی الا ای شمس تبریزی تو حجت کن به درویشی مکانی جاودان یابی مکانی جاودان یابی تو در دل های درویشان تو در دل های درویشان الا یا ایها الساقی الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکل ها ولی افتاده مشکل ها روضه خُلد برین روضه خُلد برین خلوت درویشان است مایه محتشمی مایه محتشمی خدمت درویشان است گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد فتح آن فتح آن در نظر رحمت درویشان است آن که زر میشود از آن که زر میشود از پرتو آن قلب سیاه کیمیاییست کیمیاییست که در صحبت درویشان است خسروان خسروان قبله حاجات جهانند ولی ولی ولی سببش بندگی مسلک درویشان است ای توانگر مفروش ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را سر و زر در کنف سر و زر در کنف همت درویشان است گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز خوانده باشی خوانده باشی همه از غیرت درویشان است حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی منبعش منبعش خاک در خلوت درویشان است