Lyrics

تب عشق ز فراقت میسوزم همه شب در تنهایی به امیدی بنشستم که تو شاید باز آیی من اگر عاشق گشتم به هوای تو بود به خدا شور عشقت دل من بربود تب عشقت جانم را همه شب میسوزاند چه کسی در این عالم غم من را میداند؟ عشق تو زده آتش بر دلم لحظه ای بنشین در محملم ای شکفته در آوایم صبح روشن فردایم خواب خوب من رویاهایم چلچراغ من خورشیدم سایه سار من امیدم با تبسمت خندیدم از شکفتنت گلها چیدم دیگرم تو مسوزان بیش از این جان من به فدایت نازنین لحظه ای نتوانم بی تو زنده بمانم عاشقانه بگویم عاشقانه بخوانم بی تو من به دو عالم سرگردانم عاشقی سخن من جان من ز تو روشن چون روی ز کنارم بی سامانم عشق تو زده آتش بر دلم لحظه ای بنشین در محملم ای شکفته در آوایم صبح روشن فردایم خواب خوب من رویاهایم چلچراغ من خورشیدم سایه سار من امیدم با تبسمت خندیدم از شکفتنت گلها چیدم
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out