یه اسمون بی پرنده
من و تو و دلی شکسته
شب تو از حادثه پر بود
شب من از درای بسته
اما من و تو می دونستیم
که این تموم ماجرا نیست
تواین مسیر بی سرانجام
کنار ما به جز خدا نیست
...
فقط بزار با تو بمونم
تا عشقو از چشام بخونی
دلم یه راز سر به مهره
تو هیچی از من نمی دونی
ازم نخواه باتو بمونم
توهیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم را تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
تو هیچی از من نمیدونی
تو آینه تصویرتو می گفت
باید یه شب بری از اینجا
تموم رویای من این بود
که با تو حل شه این معما
سکوت تو راهشو گم کرد
کنار بن بست خیالت
تو دست من مرحم جادو
یه زخم کهنه روی بالت
ازم نخواه باتو بمونم
توهیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم را تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
تو هیچی از من نمیدونی
فقط بزار با تو بمونم
تا عشقو تو چشام بخونی
دلم یه راز سر به مهره
تو هیچی از من نمی دونی
توهم کنارم نمی مونی
توهیچی از من نمیدونی
توهم کنارم نمی مونی
توهیچی از من نمیدونی
